موت احمرمَوتِ اَحمَر کنایه از کشته شدن، آغشته شدن به خونکنایه از کشته شدن، آغشته شدن به خون تصویر موت احمر فرهنگ فارسی عمید
موت احمر مرگ سرخ کشته شدن (شهادت)، روانستیزی (مخالفت با نفس)مرگ سرخ کشته شدن (شهادت)، روانستیزی (مخالفت با نفس) تصویر موت احمر فرهنگ لغت هوشیار